اخبار و اطلاعات روز دنيا
ردپای یک ابرنواختر ناشناخته در متون مورخین ایرانی در مقاله ی قبل راجع به ابرنواختر تیکو و گزارشهای آن در یکی از کتب تاریخی ایرانی پرداختیم. در این قسمت از یک شاهد عینی نام می بریم که خود ابرنواختر تیکو را در 1572 دیده است:
نوشتههای حسن بیگ روملو در کتابی به نام «احسن تواریخ» به شاه اسمعیل دوم عرضه شده است. در این کتاب اگر به حوادث سال 980 مراجعه کنیم باز هم نشانههایی از ثبت ابرنواختر سال 1572یبینم. هر چند که گزارش روملو با گزارش قزوینی اندکی تفاوت دارد، اما نکتهای بسیار مهم در گزارش روملو موجود است که شایستهی توجه و پژوهشهای بیشتر است. با هم به گزارش روملو نگاهی میاندازیم تا نکتهی بدیع گزارش وی را پیدا کنیم «در این سال آتشی در آسمان در جنب قطب شمالی ظاهر شده تا مدت 9ماه امتداد یافته، آخر از نظرها غایب شد. قبل از این، در زمان انس پادشاه روم که معاصر قباد پدر انوشیروان بود این نوع علامتی در قطب شمالی واقع شد، مدت هفت ماه امتداد یافته آخر به طریق خاکستر فرو ریخته بعد از آن علت طاعون در بلاد روم واقع شد» در همین نوشتهی کوتاه نکات بسیاری نهفته است. میبینیم که روملو هم به «جنب قطب شمالی» اشاره میکند ولی آنجا که از مدت زمان مرئی بودن «آتش» سخن میگوید به جای هفت ماه به 9ماه اشاره میکند؛ با مقایسه مدتی که قزوینی و روملو اشاره میکنند و همچنین مدت صحیح 15ماهی که تیکو به رصد ابرنواختر پرداخته، میتوان این احتمال را قویتر دانست که رصدگران، اخترشناسان و اختربینان تنها تا زمانی که ابرنواختر 1572درخشانتر از سایر ستارههای ذات الکرسی بوده به آن توجه داشتهاند و تا زمان محو کامل آن به رصد و پیگیری سرنوشت این ستارهی جدید نپرداختند. ولی نکتهی بسیار مهم در گزارش حسن بیگ روملو، اشارهی وی به یک پدیدهی مشابه است پدیدهای که در زمان حکومت قباد ساسانی رخ داده است. وی در این گزارش از پادشاه روم «انس» نام میبرد که همان آناستاسیوس اول Anastasius I است. آناستاسیوس اول در فاصلهی سالهای 491تا 518امپراتور روم بود.
یک ابرنواختر ناشناخته؟! متاسفانه ما نمیدانیم که منبع و ماخذ حسن بیگ روملو در نقل این گزارش چه بوده است تا با آگاهیهای بیشتری در مورد صحت و سقم آن اظهار نظر کنیم. ولی در عین حال نمیتوانیم از کنار این گزارش هم بیتفاوت عبور کنیم؛ بلکه باید با مطرح کردن احتمالات و همچنین پژوهشهای بیشتر در اثبات درستی یا نادرستی این سخن، بیشتر بکوشیم. نخستین نکتهای که باید به آن توجه کنیم، این است که در فهرستهایی که امروزه از ابرنواخترهای ثبت شده ارائه میگردد، در فاصلهی سالهای 437تا 827شاهد ثبت هیچ ابرنواختری نیستیم. پس ما یا با یک ثبت جدید ابرنواختری روبهرو هستیم و یا با یک خطای تاریخنگاری. البته میتوان این احتمال را پیش کشید که ابرنواختر یاد شده از سوی روملو همان ابرنواختر سال 437میلادی بوده است. یعنی زمانی که بهرام گور بر ایران حکم میرانده. نکتهی دوم این است که زمان یاد شده برای پدیدار شدن این ابرنواختر احتمالی (یعنی همان زمان قباد)، مصادف با بسیاری از آشفتگیهای مذهبی و سیاسی در ایران است. در همین زمان است که قحطی عظیمی در ایران روی میدهد و به دنبال این قحطی کار مزدک و پیروان وی بالا میگیرد و در نهایت هم این غائله با کشتار بیرحمانهی مزدکیان خاتمه مییابد. داستان مزدک و سلطنت قباد در شاهنامهی فردوسی به تفضیل بیان شده، ولی در هیچ کجای این داستان نشانهای از وقوع چنین پدیدهای وجود ندارد (هر چند که باید اذعان داشت بیان نشدن یک حادثه در یک کتاب نمیتواند دلیلی بر روی ندادن آن حادثه باشد؛ ضمن این که در شاهنامهی فردوسی از سایر ابرنواخترهایی که امروزه در پدیدار شدنشان شکی نداریم هم گزارشی نداریم) در کتاب سیاستنامهی خواجه نظام الملک هم که قسمتی از آن به شرح حال مزدک اختصاص یافته، باز چیزی نمیبینیم، البته در این کتاب میبینیم که از مزدک به عنوان منجم هم یاد میشود. نکتهی سومی که میتوان به آن توجه کرد ظهور طاعون است، این بیماری در بسیاری از موارد محدود به یک شهر یا منطقه میشده است و به عنوان نگارندهی این مقاله باید اذعان کنم که یافتن یا تهیهی فهرستی از مناطق و زمانهایی که در بازهی زمانی یادشده گرفتار طاعون شدهاند از توانایی علمی بنده خارج است؛ با این حال اگر شیوع طاعون آنچنان گسترده بوده که موجب به یاد ماندن ابرنواختر شده است، باید به همهگیری سالهای 541و 542میلادی اشاره کنیم. بر اثر این همهگیری، که اولین همهگیری ثبت شده طاعون است تعداد زیادی از جمعیت شمال آفریقا، اروپا و آسیای صغیر به کام مرگ کشیده شدند و حتی شیوع این بیماری موجب توقف جنگهای ایران و روم (در زمان انوشیروان) گشت. بر این اساس اگر گستردگی و قدرت طاعون را عامل به یاد ماندن این ابرنواختر احتمالی بدانیم آنگاه باید زمان این رویداد را با زمان همهگیری طاعون در 541و 542میلادی مرتبط بدانیم. هر چند که به نظر نگارنده، تحقیق در زمینهی این که بیماری طاعون در زمان آناستاسیوس اول تا چه حد شیوع و تلفات داشته، میتواند در روشن شدن نتیجه این بحث بسیار موثر باشد.
نجوم حرفه ای به کمک اخترباستانشناسی البته اثبات درستی یا نادرستی گزارش روملو دربارهی ابرنواختری که احتمالا در زمان قباد ساسانی (یا زمانی نزدیک به سلطنت وی) اتفاق افتاده را میتوان به اخترشناسان حرفهای محول کرد. زیرا اگر چنین ابرنواختری رخ داده باشد باقی ماندهی آن، هم اکنون باید قابل رصد باشد؛ پس باید از اخترشناسان حرفهای بپرسیم که: «آیا در صورتهای فلکی نزدیک قطب شمال سماوی، بقایای ابرنواختری وجود دارد که زمان انفجار آن به حدود 1500سال قبل برگردد؟» پاسخ به این پرسش گر چه ممکن است ساده نباشد، اما میتواند راهگشای تحقیق ما در مورد ابرنواختر احتمالی باشد که بنابر نوشتهی حسن بیگ روملو در زمان قباد رخ داده است و این پرسش بیگمان اخترشناسان ایرانی را در هر کجای دنیا که باشند به خود فرا میخواند تا با پاسخ دادن به آن گامی دیگر در اعتلای تاریخ نجوم ایران برداشته باشیم.
ابرنواختر تیکو در ایران! در قسمت قبلی خواندیم که یک ابرنواختر در سال 1572 توسط تیکوبراهه کشف گردید که هنوز هم با همین نام معروف است. ولی آیا هیچ اثری از رؤیت این ابرنواختر در کتب تاریخی ایرانیان نیست؟
ابرنواختر تیکو در ایران ظهور ابرنواختر سال ۱۵۷۲ در ایران آن روزگار هم مورد توجه قرار گرفت و امروزه در آثار مورخین آن زمان میتوانیم نشانههایی از این ابرنواختر را پیدا کنیم. لازم به ذکر است که در سال ۱۵۷۲ میلادی (برابر با سال ۹۸۰ هجری قمری) شاه تهماسب صفوی بر ایران حاکم بوده است. در این دوره هم وجود تاریخنگاران گوناگون سبب شده است که شرحهای به نسبت کاملی از اوضاع اجتماعی، سیاسی و حتی فرهنگی آن دوران به دست ما برسد. تاریخ «جهان آرای عباسی» که توسط میرزا محمد طاهر وحید قزوینی (۱۱۱۲-۱۰۱۵) نگاشته شده است، یکی از مهمترین آثار تاریخی مربوط به دورهی صفویان است. (ذکر این نکته لازم به نظر میرسد که میرزا محمد طاهر قزوینی در زمان شاه عباس دوم مورخ رسمی دربار صفویان بود و در زمانی که وی به تاریخنگاری میپرداخت حدود ۱۰۰ سال از ظهور ابرنواختر ۱۵۷۲ گذشته بود.) اگر در کتاب تاریخ جهان آرای عباسی به حوادث سال ۹۸۰ ه.ق نگاهی بیندازیم به نشانههای جالبی از ابرنواختر ۱۵۷۲ میرسیم، آنجا که از قول نویسنده میخوانیم: «دیگر در ثمانین و تسعمائه آتشی در جنب قطب شمالی به هم رسیده تا هفت ماه باقی بود و خاکستر فرو میریخت و در آن ایام طاعون نیز در بعضی بلاد به هم رسید.»
در همین توصیف کوتاه درمییابیم که منظور جناب قزوینی چیزی جز همان ابرنواختر تیکو نبوده است. چرا که اشارهی وی به «جنب قطب شمالی» که مکان تقریبی صورت فلکی ذاتالکرسیست و همچنین مدت زمان زیادی که برای پدیدار بودن این «آتش» ذکر شده است، جای شکی باقی نمیگذارد که ما با گزارشی از پدیدار شدن یک ابرنواختر روبهرو هستیم؛ مربوط دانستن ظهور این «آتش» ناشناخته با ظهور طاعون هم نشان میدهد که در سال ۱۵۷۲ هم همان تفکری که در زمان ابن ابی اصیبعه و پدیدار شدن ابرنواختر ۱۰۵۴ وجود داشت، باز هم در میان اختربینان و مردم حاکم بوده است. نکتهی مهم دیگر در مورد ثبت این ابرنواختر این است که بر اساس مشاهدات و رصدهای تیکوبراهه ابرنواختر سال ۱۵۷۲ تا حدود ۱۵ ماه با چشم غیر مسلح قابل مشاهده بوده است، این ابرنواختر در ابتدا درخشانتر از سیارهی زهره به نظر میرسید ولی با مرور زمان و به تدریج از فروغ آن کاسته شد تا آن که بعد از ۱۵ ماه از پدیدار شدنش دیگر به هیچ عنوان در آسمان دیده نمیشد. در حالی که در کتاب جهان آرای عباسی مدت ۷ ماه ذکر شده است. این تفاوت را میتوان معلول ۲ علت دانست؛ اول آن که به دلیل گذشت زمان و همچنین ثبت نشدن درست مشاهدات چنین خطایی به وجود آمده و دومین احتمال آن است که اختربینان و ستارهشناسان تنها تا زمانی که ستاره درخشندگی زیادی داشته به آن توجه داشتهاند و زمانی که درخشندگی این ابرنواختر همانند سایر ستارههای ذات الکرسی شده بود از توجه به آن صرفنظر کردهاند.
شاهد عینی یکی دیگر از مورخان مهم عهد صفوی، حسن بیگ روملو است. روملو بنابر گفتهی خودش در سال ۹۳۷ ه.ق (۱۵۳۰ میلادی) به دنیا آمده و در زمان شاه تهماسب و شاه اسمعیل دوم به ثبت وقایع مشغول بوده است. یعنی وی در زمان پدیداری ابرنواختر ۱۵۷۲ در قید حیات بوده و این حادثه را به چشم خویش تماشا کرده است. در حالی که میرزا محمد طاهر وحید قزوینی در زمان ظهور ابرنواختر هنوز به دنیا نیامده بود. به همین دلیل نوشتههای حسن بیگ روملو میتواند از اعتبار و دقت بیشتری برخوردار باشد. نوشتههای حسن بیگ روملو در کتابی به نام «احسن تواریخ» به شاه اسمعیل دوم عرضه شده است. در این کتاب اگر به حوادث سال ۹۸۰ ه.ق مراجعه کنیم باز هم نشانههایی از ثبت ابرنواختر سال ۱۵۷۲ را میبینم. هر چند که گزارش روملو با گزارش قزوینی اندکی تفاوت دارد، اما نکتهای بسیار مهم در گزارش روملو موجود است که شایستهی توجه و پژوهشهای بیشتر است. با هم به گزارش روملو نگاهی میاندازیم تا نکتهی بدیع گزارش وی را پیدا کنیم
«در این سال آتشی در آسمان در جنب قطب شمالی ظاهر شده تا مدت 9ماه امتداد یافته، آخر از نظرها غایب شد. قبل از این، در زمان انس پادشاه روم که معاصر قباد پدر انوشیروان بود این نوع علامتی در قطب شمالی واقع شد، مدت هفت ماه امتداد یافته آخر به طریق خاکستر فرو ریخته بعد از آن علت طاعون در بلاد روم واقع شد»
در همین نوشتهی کوتاه نکات بسیاری نهفته است. میبینیم که روملو هم به «جنب قطب شمالی» اشاره میکند ولی آنجا که از مدت زمان مرئی بودن «آتش» سخن میگوید به جای هفت ماه به ۹ ماه اشاره میکند؛ با مقایسه مدتی که قزوینی و روملو اشاره میکنند و همچنین مدت صحیح ۱۵ ماهی که تیکو به رصد ابرنواختر پرداخته، میتوان این احتمال را قویتر دانست که رصدگران، اخترشناسان و اختربینان تنها تا زمانی که ابرنواختر ۱۵۷۲ درخشانتر از سایر ستارههای ذات الکرسی بوده به آن توجه داشتهاند و تا زمان محو کامل آن به رصد و پیگیری سرنوشت این ستارهی جدید نپرداختند. ولی نکتهی بسیار مهم در گزارش حسن بیگ روملو، اشارهی وی به یک پدیدهی مشابه است پدیدهای که در زمان حکومت قباد ساسانی رخ داده است. وی در این گزارش از پادشاه روم «انس» نام میبرد که همان آناستاسیوس اول Anastasius I است. آناستاسیوس اول در فاصلهی سالهای ۴۹۱ تا ۵۱۸ امپراتور روم بود. ولی هیچ ابرنواختر در آن دوران شناخته نشده است. آیا حسن بیگ روملو در اینجا به یک ابرنواتر جدید اشاره میکند؟ ادامه دارد... نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب موضوعات پيوندها |
|||
|